آخرین ساخته حامد محمدی، اکسیدان، اگرچه این روزها به خاطر برخی اعتراضات بر سر زبان ها افتاده، اما پیوستن زودهنگامش به باشگاه میلیاردی ها نشان می دهد مخاطب از ورود سوژه هایی که تا دیروز به هر دلیلی منشوری محسوب می شدند استقبال کرده است!
به گزارش مریان خبر به نقل از اختصاصی ؛ بهاره مقدم – حامد محمدی می خواست با “فرشته ها با هم می آیند” تجربه ای موفق چون “طلا ومس” در کارنامه خود ثبت کند، اما این اتفاق روی نداد. آخرین ساخته وی، “اکسیدان”، اگرچه این روزها به خاطر برخی اعتراضات بر سر زبان ها افتاده، اما پیوستن زودهنگامش به باشگاه میلیاردی ها نشان می دهد مخاطب از ورود سوژه هایی که تا دیروز به هر دلیلی منشوری محسوب می شدند استقبال کرده است!
با این حال اگرقرار باشد اکسیدان را پرداخت به یک معضل اجتماعی بدانیم، باید بگوییم که رسالت خود را به خوبی ادا نکرده اما جسارت کارگردان در پرداخت به برخی سوژه ها برای بیننده محترم است.
چنانچه اکسیدان را فیلمی کمدی محسوب کنیم چونان بسیاری از فیلم های سینمای کمدی ایران، شوخی های کلامی را دربرمی گیرد. شوخی هایی که بیشتر رنگ و بوی جنسی به خودگرفته و این را هر مخاطب عامی هم متوجه می شود.
نگار (لیندا کیانی) بدون اجازه همسرش اصلان (جواد عزتی) از کشور خارج می شود و اصلان تلاش می کند تا با اخذ ویزای قانونی وی را به کشور برگرداند.
فیلمنامه با حفره های متعددی روبروست، شخصیت ها در قصه سیال اند و هیچ پرداختی روی آنان صورت نگرفته. با توجه به اخباری که از سانسور شدن بخش های متعددی از فیلم به گوش می رسد حقیقتا تا این لحظه نمی توانم تشخیص دهم که ضعف فیلمنامه در اثر برش سکانس های کلیدی است یا سلیقه نویسنده.
بازی درخشان بازیگران بزرگترین برگ برنده اکسیدان است. جواد عزتی بسیار موفق ظاهر شده؛ هرچند امیر جعفری به نقش های طنزی که تاکنون درآن ها حضور داشته بسیار نزدیک بود و برخی دیالوگ های طنزش متعلق به دهه های ۶۰و ۷۰است اما حضورش در کنار عزتی ترکیب شیرینی را رقم می زند. جسارت پرداختن به موضوعاتی که به خاطر حساسیت برانگیز بودن کمتر کارگردانی به دنبال آن می رود را باید نقطه عطف فیلم دانست. این که کارگردان خودش را محصور به ساختارها نکرده می تواند لبه تیغی باشد که اکسیدان را هم محبوب کند و هم مغضوب!
به نظر من کارگردان در پرداختن به موضوعات حساس نیز موفق نبوده چون همانطور که پیشتر نیز گفته شد شخصیت پردازی دقیقی وجود ندارد و پرداختن به سوژه ها قربانیِ ایجاد فضای طنز کلامی در اثر شده، اما شوخی با کلیسا و کشیش ها و پرداختن هر چند سطحی به موضوع ترنس ها و همجنس بازان در سینمای ایران بهانه خوبی برای جذب مخاطب است.
آنچه محمدی در اکسیدان در شوخی با مذهب مسیحی خلق کرده، شاید نمونه ضعیف تری از “مارمولک” ساخته کمال تبریزی باشد.
اکسیدان، به زعم من، توهین به مسیحیت نیست، اصلان به عنوان کسی که می خواهد با آداب این دین آشنا شود و بنابه موقعیتی که در آن قرارگیرد خالق ایجاد صحنه های طنز می شود. کما اینکه منش کشیش در کمک به مسلمانان داستان و محتوای برگه ای که در نهایت به عنوان معرفی نامه برای اصلان امضا می کند گواه راستی و درستی روحانی مسیحی است.
به جِد معتقدم اگر فیلمنامه با سازوکار بهتری چیده می شد و پرداخت به برخی حواشی در حد حاشیه می ماند و به متن منتقل نمی شد، می توانستیم از اکسیدان به عنوان فیلمی با درون مایه نقد اجتماعی نام ببریم. اما اکنون درست مانند صحنه ای که اصلان به آینه نگاه می کند و از خودش خجالت می کشد و به گریه می افتد، مخاطب بعد از خندیدن به شوخی های فیلم، به خود بر می گردد و می گوید: خب که چی؟!
در نهایت باید بگویم اگر قرار است به تماشای اکسیدان بنشینید به آن نه به عنوان یک فیلم اجتماعی و نه یک فیلم کمدی نگاه کنید، در این صورت اکسیدان می تواند دقایقی شما را بخنداند و سرگرم کند.